اصطلاح شماره 2
Get off someone"s back
معنی: دست از سر کسی برداشتن
- Hey, John. I"m bored. Come on, let"s go out and do something.
- Sorry, I"m right in the middle of studying for a physics exam. I won"t be able to make it tonight.
- You"ve been studying for a long time. Why don"t you take a break?
- Get off my back! I can"t go anywhere!
- OK, I"ll stop bothering you only if you promise to let me know the minute you"re finished.
- هی، جان. من خسته شدم. بیا بریم بیرون یه کاری بکنیم.
- متأسفم، الآن دارم خودم رو برای یک امتحان فیزیک آماده میکنم. امشب نمیتونم بیام.
- تو خیلی وقته که داری درس میخونی. چرا یک کم استراحت نمیکنی؟
- دست از سرم بردار! من هچ جا نمیتونم بیام!
- باشه، دیگه اذیتت نمیکنم فقط به این شرط که قول بدی هر موقع کارت تموم شد بهم بگی.